مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


مست تمام آمده است بر در من نیم شب

مست تمام آمده است بر در من نیم شب


آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب

آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کردم برجان رقم شکر شب و مدح می
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
کامدن دوست را بود ز هر دو سبب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
گرنه شبستی رخش کی شودی بی نقاب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
عارض سیمین تو این رخ زرین سلب
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب
گفتم معذور دار زر ننماید به شب